مغز بی حد و مرز

چه می‌شد اگر می‌توانستید کتاب‌های بیشتری بخوانید؟ اگر اراده و پشتکار کافی داشتید الان کجا بودید؟ چه مشکلاتی جلوی تمرکز و پیشرفت شما را می‌گیرد؟ فکر می‌کنید کدام افکار محدود کننده نمی‌گذارند به دنبال رویاهای خود بروید؟

اگر دانش، قدرت است، پس یادگیریِ دانش، ابرقدرت است

بی‌حد و مرز شدن فقط به معنی سریع‌تر یاد گرفتن و حافظه بدون نقص نیست! بی‌حد و مرز شدن یعنی: پیشرفت کردن بیشتر از آنچه فکرش را بکنید امکان‌پذیر است. اگر به این نتیجه رسیده‌اید که در حد قابلیت‌های خود عمل نمی‌کنید، اگر شکافی بین واقعیت کنونی و واقعیت مطلوبتان احساس می‌کنید، دلیلش این است که دچار نوعی محدودیت هستید.

مغز بی حد و مرز

یکی دیگر از عواملی که باعث می‌شود ما نتوانیم از فضای نامحدود ذهن خود استفاده کنیم، نداشتن دانش کافی درباره عملکرد مغزمان است. ما فرض می‌کنیم که ظرفیت ذهنمان ثابت و غیر قابل تغییر است؛ در حالی که با یک فضای بی‌نهایت سر و کار داریم. مغز ما آن‌قدر انعطاف‌پذیر است که هر بار چیز تازه‌ای یاد می‌گیریم.

ذهنیت بی‌حد و مرز

اولین عنصر در مدل سه بخشی بی‌حد و مرز، ذهنیت است. ذهنیت از باورها، فرضیات و گرایش‌هایی ساخته شده است که درباره خود و جهان داریم. رفتارهای ما کاملاً بر اساس این باورها هدایت می‌شود؛ پس بهتر است قبل از اینکه درباره نحوه یادگیری بیاموزیم، باورهای زیربنایی خود را مورد بررسی قرار دهیم.

انگیزه بی‌حد و مرز

انگیزه چیزی نیست که یک روز صبح با آن از خواب بیدار شوید و همه کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. انگیزه یک حس یا حالت لحظه‌ای نیست؛ بلکه یک فرایند است که دائماً باید تقویت شود؛ مجموعه‌ای از احساسات دردناک یا لذت‌بخش که مانند سوختی برای انجام کارهای ما عمل می‌کنند.

روش‌های بی‌حد و مرز

امّا یک عنصر دیگر هم وجود دارد که باعث می‌شود بی‌حد و مرز شدن شما تمام و کمال شود: یعنی روش‌!