تحول زبان فارسی در گذر تاریخ

مهتری گر به کام شیر در است شو خطر کن ز کام شیر بجوی
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی
زبان فارسی در گذر زمان
شاید برایتان جالب باشد زبانی که امروزه با آن سخن می گوییم، تنها یکی از شاخه های زبان ایرانی است. خب، حق دارید تعجب کنید. زبان ایرانی از گویش های متعددی تشکیل شده و هر کدام از آن ها لهجه های گوناگونی را در بر می گیرند. بیایید با وسعت زبان ایرانی آشنا شویم. زبان های ایرانی را از دو جنبه تقسیم بندی کرده اند: مانی و مکانی.
زمانی به سه دسته: باستان، میانه و نو
مکانی به: شرقی، مرکزی و غربی
در دورانهای گذشته و قبل از امپراطوری هخامنشیان چهار زبان در میان ایرانیان رایج بوده است:
۱- مادی ۲- سکایی (شرقی و غربی) ۳- اوستایی ۴- پارسی باستان.
زبان ایرانی به تفکیک مکان
اقوام مادی در شمال غربی ایران زندگی می کردند. زبان های سکایی، گویشهایی هستند که در سرزمینهای آسیای میانه رواج داشته اند. نمونه آن پشتو است که زبان رسمی در افغانستان کنونی است. پارسی باستان زبان اقوام پارسی بود که در استان فارس حضور داشتند. این زبان در زمان هخامنشیان زبان درباری بود. در این زمینه خواندن تجربیات سر هنری راولینسون خالی از لطف نیست. راولینسون اولین نفری بود که موفق به خواندن این زبان شد. با حمله اسکندر گویش به زبان پارسی باستان کم شد. یونانیان تلاش کردند زبان خود را جزئی از گویش های ایرانی کنند؛ اما نتیجه ای نداشت. با پیروزی اشکانیان، زبان پارتی که نمونه ای تازه از زبان فارسی بود رواج پیدا کرد. عصر پارسی میانه آغاز گشته بود.
زبان ایرانی در عصر پارسی میانه
پارسیان زبان پهلوی را به وجود آوردند. در شرق، گویش ها اصالت خود را حفظ کردند. سغدی ، سکایی ، خوارزمی و باختری زبان های رایج بود. با سقوط اشکانیان زبان پارتی محو گشت و ساسانیان گویش پهلوی را به عنوان زبان رسمی انتخاب کردند. در حالی که به نظر می رسید این زبان ها به بلوغ کافی رسیده اند، یک اتفاق باعث تغییرات گسترده شد: هجوم اعراب.
تاریخ تحول زبان فارسی در گذر زمان حاوی قصه های تلخ و شیرینی است که دانستن آنها شاید برای شما جذاب باشد.
در بخش مهارت تحصیلی، هدف ما این است که این اشتیاق به دانستن درباره پیشینه ها و تاریخچه ها را در شما زنده کنیم.
هجوم اعراب و نقش آنها در تغییر زبان فارسی
این یورش در بازه ای گویش های ایرانی را دچار رکود کرد، اما این زبان ها دوباره سر بلند کردند.
عصر پارسی نو آغاز گشت.
زبان عربی موجب تغییراتی در این زبان ها شد.
فارسی نو با پذیرفتن الفبای عربی ماهیت تازه پیدا کرد.
اما همچنان زبان های فارسی زیر سایه عربی باقی ماند.
با حملات سلجوقیان زبان فارسی محیط تازه ای را تجربه کرد.
در آسیای صغیر (ترکیه)، نتیجه آن، خلق حماسه ای به نام مثنوی معنوی مولانا بود.
حملات محمود غزنوی به هند، مردمان آن دیار را با زبان فارسی آشنا کرد.
زبان فارسی پله های ترقی را در هند پیمود و به زبان اصلی مردمان هند تبدیل شد.
دیگر زبان فارسی به بلوغ کافی رسیده بود. حملات مغولان نه تنها باعث رکود و نابودی این زبان نشد، که با ورود لغات ترکی و مغولی غنی تر شد.
حالا دیگر زبان فارسی زبان اول دنیای اسلام و جهان بود .
کشورهای اروپایی که با پیشرفت چشمگیری رو به رو شدند، سفرایی را به کشورهای دیگر می فرستادند.
این سفرا با سفر به هند و ایران، خود را ناگزیر از آموختن فارسی می دیدند.
در هند حاکمان گورکانی شاعران فارسی زبان را به سبک حاکمان اسلامی پاداش می دادند.
عثمانیان زبان ترکی و عربی را احیا کردند و در سرزمین های زیر سلطهشان فارسی را از رونق انداختند.
زبان فارسی در گذر زمان ، از عهد قاجار تا امروز
تا عهد قاجار سلطه زبان فارسی ادامه پیدا کرد.
اما ناگهان با بحرانی بزرگ رو به رو شد.
با آغاز استعمار، انگلیس در مستعمره های خود زبان انگلیسی را زبان رسمی کرد.
در نتیجه زبان فارسی در هند کم رونق شد.
این زبان در ایران با قدرت به کار خود ادامه داد.
اما چه موضوعی این زبان غنی را به بحران انداخت؟
شاید بتوان گفت خلق نشدن شاهکارهای عظیم ادبی مانند بوستان و گلستان یکی از دلایل اصلی بود.
پیدایش فرهنگستان زبان فارسی و زبان امروزی
در سال ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران تاسیس شد، تا زبان فارسی را از وجود لغات بیگانه رها کند.
این اقدامات در سالهای مختلف و به اشکال گوناگون ادامه پیدا کرد.
پس از انقلاب هم فرهنگستان زبان و ادب فارسی وظیفه توسعه این زبان را بر عهده گرفت .
اکنون در افغانستان به زبان پشتو (که تاریخچه آن را گفتیم)سخن میگویند.
فارسی تاجیکستان هم ریشه در فارسی سکایی دارد.
این داستان زبان فارسی دری امروزی است.
اما زبان های ایرانی دیگری اکنون وجود دارند مانند: کردی ، آذری ، لکی ، پشتو ، بلوچی ، لری ، مازنی و گیلکی.
در بین زبان های فارسی، زبان اوستایی از گذشته تاکنون به حیات خود ادامه داده است.
تنها اثر به جا مانده از این زبان، اوستا کتاب دینی زرتشتیان است.
زبان شناسان بزرگی از اقصی نقاط جهان، سعی در شناخت عمیق زبان های ایرانی کردند که خواندن زندگینامه های آنها برای درک بهتر تاریخ و عمق زبان فارسی به ما کمک می کند.
برای مثال تحقیقات کریستین بارتولومه و میر جلال الدین کزازی، قابل توجه است.
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
علیرضا احمدی
پژوهشگر تاریخ
دیدگاهتان را بنویسید